قرآن كريم موضوع وحدت و اختلاف را تفصيلاً مورد بحث و بررسى قرار داده است. از يك سو فرايند اختلاف را در تاريخ انسان همراه با علل و عوامل پيدايش و راهكار بر چيدن آن، مطرح ساخته و از سوى ديگر مسأله وحدت و يكپارچگى را در كنار اصول و راه هاى دستيابى به همبستگى، ارائه كرده است. همين طور، پديده وحدت و اختلاف در جامعه اسلامى و خود راهكار ظهور اتحاد در بين مسلمانان، از نگاه قرآن دور نمانده است.
جاى هيچگونه ترديدى نيست كه از جمله مهم ترين موضوعاتى كه امروزه جهان اسلام با آن دست به گريبان است وحدت اسلامى است. اگر ادعا كنيم حساس ترين مسئله اى كه امامان شيعه در طول زندگانى، براى تحقق آن در عالم خارج براساس قرآن كريم و سنت نبوى اهتمام داشته اند، وحدت و يكپارچگى امت اسلامى در چارچوب كلى جهان اسلام است سخنى به گزاف نگفته ايم. هدف آن بزرگواران محافظت از عظمت و شكوه اين موجوديت در برابر دشمنان و در كمين نشستگان اسلام بود. نيز در انديشه تحقق بخشيدن به مصلحت برتر اسلام در ساختن امت و شكوفايى مثال زدنى آن در حركتى شتابنده و روشن به سوى خداوند متعال بودند. شكى نيست كه اين شكوفايى جز در فضايى آكنده از دوستى و گفتار نيك و برخوردهاى سازنده قابليت ظهور نمى يابد، جوى كه در آن از كينه توزى و تعصبات كور و جدايى ميان فرق و مذاهب و سازمان هاى خبرى نباشد و پديده هاى جاهليت زده اى كه برون دادِ طبيعى اعمال هواپرستانه پاره اى از احكام گمراه و سلاطين ستمگر است كه زمام امور مردم را غاصبانه در دست گرفته و در زمين خدا به مصداق قرآن دامنه ستم و تباهى را گسترش مى دهند به چشم نخورد.
در آغاز سالى كه از سوى مقام معظم رهبرى به عنوان سال همبستگى و مشاركت ناميده شده و همزمان با هفته وحدت به بررسى نكاتى چند پيرامون راهكارهاى وحدت و همبستگى مى پردازيم. وحدت اسلامى يكى از مهم ترين ضرورت ها براى حضور و ايستادگى در رويارويى تمدن ها است ولى اين وحدت شديداً نيازمند انگيزه و زمينه است.
1ـ وحدت اسلامى فراهم كننده قدرتى حقيقى است كه مى تواند پس از خداوند متعال، تكيه گاه استوارى براى مسلمانان در رويارويى هاى فرهنگ ها و تمدن ها باشد; زيرا اگرچه مسلمانان از نيروى عظيم انسانى، امكانات مادى فراوان، موقعيت هاى استراتژيك مهم، روحيه معنوى بالا، و فرهنگ و ديدگاه اعتقادى و فكرى پيشرفته اى در نگرش به زندگى; برخوردار هستند، اما چنانچه ميان اين اجزا و عناصر پراكنده هماهنگى ايجاد نكند، اين مجموعه عظيم، بيش از طعمه اى در چنگال دشمنان نخواهد بود.
2ـ وحدت اسلامى مى تواند زمينه هاى گسترده اى براى پژوهش و بحث و بررسى و اجتهاد و استنباط از منابع اسلامى فراهم آورد و بدين وسيله به رويارويى هاى فكرى فرهنگى و حل مشكلات انسانى كه ثمره پيشرفت هاى مادى و تحولات علمى اجتماعى است مدد رساند روشن و بديهى است كه چنين امكان وسيعى براى تحقيقات و بررسى ها تنها در سايه آرامش و تفاهم و آزادى ابزار عقيده و ارج و احترام انديشه و تلاش هاى دوستانه و برادرانه، به وقوع مى پيوندد.
3ـ وحدت اسلامى مى تواند زمينه هاى رشد و پيشرفت را در تمامى جنبه هاى مادى و معنوى فراهم كند.
الف: ارائه ديدى كلى و عمومى راجع به نقش دين در زندگى و اين كه آيا دين تنها رابطه اى روحى و پيوندى قلبى ميان انسان و خدا و اعمال عبادى و اصول اخلاقى است كه انسان بدان پايبند باشد؟ يا حوزه تأثيرگذارى دين، گسترده تر و فراتر از دين، در برگيرنده تمامى جنبه هاى اجتماعى و اقتصادى و ادارى و سياسى و ارتباطات انسانى در زندگى است.
ب: اتخاذ موضعى كلى در قبال حقوق بشر در انديشه و عمل و اعمال عبادى مسلمانان و حقوق اجتماعى پيروان مذاهب اسلامى، بطورى كه اولاً نتوان اتباع اين و آن مذهب را از حقوق اساسى شان كه همراه ديگر شهروندان مسلمان در لزوم برخوردارى از آنها مشتركند و صرفاً به خاطر انتساب به مذهبى خاص، محروم ساخت. و ثانياً: مسأله انتساب به مذهب خاص، به امتياز يا نقطه ضعفى به نفع يا ضرر اشخاص، تبديل نگردد.
ج: داشتن ديدگاهى كلى در قبال دشمنان اصلى اسلام، چه در جنبه اعتقادى مانند جريان الحاد و اباحى گرى اخلاقى يا در جنبه هاى سياسى همچون جريان كفر جهانى.
د: اختلافات مذهبى كه بايد با نگاهى كلى و روشن بدان نگريست تا بتوان بر خورد صحيحى با آنها صورت داد، چون وحدت را در اين زمينه به معناى متحد كردن تمامى مذاهب در يك مذهب مشترك گرفتن، هيچ مفهوم صحيحى ندارد بلكه اصولاً در اين زمينه نخست بايد آراء پيروان مذاهب و آيين هاى عبادى و شخصى شان را محترم شمرد و آنگاه روش هاى تحقيق و بررسى و اسلوب هاى نقد و گفتگو را بدور از غرضورزى ها و شك و گمان ها متحد ساخت.
ح: هماهنگ كردن ديدگاهى كلى راجع به اساس ساختار حكومت اسلامى و نقش آن در زندگى سياسى اجتماعى، بطورى كه مانند عرصه دموكراسى در جهان معاصر، تناقضى ميان اشكال مطروحه براى حكومت پيش نيايد.
قرآن كريم موضوع وحدت و اختلاف را تفصيلاً مورد بحث و بررسى قرار داده است. از يك سو فرايند اختلاف را در تاريخ انسان همراه با علل و عوامل پيدايش و راهكار بر چيدن آن، مطرح ساخته و از سوى ديگر مسأله وحدت و يكپارچگى را در كنار اصول و راه هاى دستيابى به همبستگى، ارائه كرده است. همين طور، پديده وحدت و اختلاف در جامعه اسلامى و خود راهكار ظهور اتحاد در بين مسلمانان، از نگاه قرآن دور نمانده است.
در يك نگاه كلى اين فرايند به دو شاخه اصلى تقسيم مى شود; الفـ اختلاف و وحدت به مثابه پديده اى انسانى بـ اختلاف و وحدت در ميان اديان الهى
در مورد شاخه اول، قرآن كريم اساساً زندگى انسان را به سان جامعه اى بر شمرده كه رفتارها و روابط همگون و يكسانى را در آغاز پى ريخته است «مردم، امتى يگانه بودند، پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم دهنده برانگيخت و با آن كتاب ]خود[ را به حق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند و جز كسانى كه (كتاب) به آنان داده شد پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد ـ به خاطر ستم ]و حسدى [كه ميانشان بود، ]هيچ كس[ در آن اختلاف نكرد. پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند، به توفيق خويش، به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند، هدايت كرد...»
«و مردم جز يك ملت نبودند، پس اختلاف پيدا كردن و اگر وعده اى از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود، قطعاً در آنچه بر سر آن با هم اختلاف مى كنند، ميانشان داورى مى شد.»
قابل ذكر است كه شرايط خاص حاكم بر زندگى انسان و محيط زندگى او، با توجه به ميزان نيازها و خواسته هاى او، با پيدايش و استمرار وحدت، سازگارى تام داشته باشد. هر قدر بر وسعت دايره امكانات و توان انسان افزوده مى شود همان اندازه نيز از توان او بر نفوذ و تسلط او بر زمينه هاى جديد حيات اجتماعى كه گاه با ساير عرصه ها در تناقض است، كاسته و در نتيجه امكان وصول به اتحاد را با دشوارى بيشترى روبرو مى كند. سطح فرهنگ و دانش بشرى نسبت به ابزارها و اسبابى كه آفاق و مقاصد نوينى در جلوى چشم آدميان مى گشايد در اين زمينه بى تأثير نيست. در آغازين مرحله زندگى انسان كه فطرت خدادادى بر آدمى تسلط تام دارد و در شرايط مناسب، او را به جلوه هدايت مى كند، مى توان تصور كرد كه پاره اى تجاوزات فردى ناشى از هوا و هوس گاه پيش آيد اما خيلى زود پس از خاموشى آتش كينه، حسد، خسم و يا شهوت، به فطرت پاك خويش برگردد. قرآن در اين باره از حادثه فرزندان آدم گفتگو مى كند. با پشت سر گذاشتن اين مرحله و عبور از برهه زمانى مشخصى كه جامعه انسانى در آن اثناء به تدريج شكل كامل ترى به خود مى گرفت و بر جمعيت نيازها و خواسته هايش مى افزود، دوران اختلاف آغاز گرديد. آنچه در اين زمينه استنباط مى توان كرد، آن كه بشريت همواره در تمامى دوران هاى زندگى خويش، محكوم قانونى به نام قانون اختلاف بوده است.
«و اگر پروردگار تو مى خواست، قطعاً همه مردم را امت واحدى قرار مى داد در حالى كه پيوسته در اختلافند مگر كسانى كه پروردگار تو به آنان رحم كرده، و براى همين آنان را آفريده است.» بر اين مبنا، بايد گفت: اختلاف همچون واقعيتى خارجى، پيوسته در مراحل گوناگون تاريخى، حضور خود را حفظ كرده و خود معلول قانون ديگرى است كه خداوند در زندگى انسانى حاكم كرده است. اين قانون همان قانون امتحان و آزمايش است. چنين قانونى را بايد تنها راه پرورش و تكامل امت ها و افراد صالح دانست كه با اختيار و خواست خويش، على رغم روييدن خواست ها و پيدايش نيازها، در اين مسير گام نهاده اند، اين دنياى پرزرق و برق در عين حال، كوره امتحان آدمى و فرصت عمل براى دستيابى به كمال روحى و معنوى او نيز هست. «آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مى شوند و مورد آزمايش قرار نمى گيرند؟» «همان (خدائى) كه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكار تريد.»
حاصل اصلى پيدايش اختلاف در ميان انسان، هوا و هوس اوست كه خداوند آن را همچون نيروى جاذبه اى كه در فرايند اراده و اختيار، با نيروى عقل و فطرت برابرى كند، قرار داده است. و در صورت هواپرستى آدمى و خرج از راه هدايت و عقلگرايى به دليل تعدى هواپرستان بر مردم و مجموعه هستى و نيز به سبب تضاد مصالح افراد و رقابت هاى ناصحيح در رسيدن به جاه و مقام و قدرت و شهوت، پيدايش اختلاف امرى كاملاً طبيعى است. بر طبق آموزه هاى قرآن كريم، اين نوع اختلاف، نخستين اختلافى بوده است كه از بستر تاريخ انسان سر بر آورده و ملائك بنا به طبيعت آفرينش او، انتظار آن را داشته اند.
اختلافاتى كه منشأ هوا و هوس داشت در فضايى پديدار شد كه زندگى انسان دگرگون گشته و در ضمن تحولى عميق، پيچيدگى و تركيب در آن پديد آمده بود. در نتيجه، آدمى ديگر با تكيه بر انديشه و استعدادهاى خويش، به تنهايى نمى توانست بر مشكلات پيچيده و عميقى كه در زندگى با آنها روبرو مى شد فايق آيد اين تحول با ظهور تحولى ديگر يعنى نزول كتب آسمانى و بعثت پيامبران مقارن گشت. هدف آن بود كه مردم به راه صلاح و هدايت رهنمون شوند و پيامبران به حق و عدالت درباره اختلاف ها و نزاع هاى آدميان حكم دهند. گذشته از اينها قرآن كريم به قصد از ميان بردن اسباب اختلاف و گشودن راه تكامل در پيش پاى يكايك افراد و جوامع انسانى و آگاه ساختن و پندآموزى به آدميان دو سنت ديگر را پايه گذارى كرده است:
1ـ سنت مغفرت طلبى و توبه و بخشايش تا هميشه راه بازگشت آدمى از گناهان و اشتباه ها باز باشد.
2ـ سنت انتقام در دنيا براى افراد و گروه ها به هنگام شدت گرفتن انحراف ها و افزايش گناهان تا موجبات پندپذيرى نسل هاى آينده فراهم گردد.
واما در مورد شاخه دوم يعنى اختلاف وحدت در ميان اديان آسمانى، براساس نظرگاه قرآن كريم، وحدت و اتحاد بايد بر پايه اصولى مشخص و با وسايل و ابزارهايى شناخته شده باشد كه بطور اختصار به آن اشاره مى شود. در حقيقت تحقق وحدت در ميان آدميان منوط به وجود پاره اى وجوه مشترك است كه نقطه آغازين وحدت قرار گيرد: الف: ايمان به خدا و وحى آسمانى و نبوت ها و روز رستاخيز ب: پذيرش عزت و كرامت انسان و احترام به او و آزادى عقيده و انديشه و عمل وى.
بر اين اساس هرگز نمى توان از اتحاد واقعى مؤمنان با كافران سخن گفت. بلى ممكن است گاه در اثر پاره اى ضرورت ها در كنار هم گردآيند و كشورى واحد، محل تجمع آنان قرار گيرد و صلح و آرامش در ميان آنان برقرار گردد اما اين اتحاد حقيقى نيست. شرك به خدا و انكار خدا، مانعى درونى و تناقضى اجتماعى بر سر راه اتحاد است.
شاخصه هاى وحدت ميان اديان الهى
قرآن كريم به موازات تلاش براى تصحيح انحرافات بنيادينى كه دامن گير پيروان اهل كتاب شده كه در آياتى چون (مائده/ 77 ـ 81 ; آل عمران/ 81، 187 ; بقره/ 78، 79، 85، 86، 174) به آن تصريح گرديده، چارچوبى را براى وحدت ميان اديان الهى در طول تاريخ مشخص نموده است تا رابطه اى روحى و روانى ميان مسلمانان و پيروان آئين هاى ديگر محفوظ بماند. از طرفى زمينه لازم براى همزيستى اجتماعى و سياسى را براى اديان آسمانى فراهم سازد و از ديگر سو كليه معتقدان به خدا روز رستاخيز را بر يك صف در مواجهه با بت پرستان و مشركان و ملحدان قرار دهد. ابعاد و شاخصه هاى اين چارچوب خاص عبارتند از:
1ـ ايمان به خداى يكتا و وحى آسمانى و روز بازپسين و كتاب ها و رسالت هاى پيامبران
2ـ تأكيد بر وحدت پيامبران و پيام هاى آسمانى
همه پيامبران و پيام هاى آسمانى از يك منشأ سرچشمه گرفته اند. اين منشأ خداوند متعال است. پيامبران هم موظف بوده اند پيام هاى الهى را به بشر ابلاغ كنند، در تربيت و اصلاح او بكوشند، به نيكى و هدايت و صلاحش رهنمون گردند و از بدى و فساد و گمراهى باز دارند.
3ـ دعوت همگانى
1ـ3. دعوت همگان به سوى اجراى احكام ثابت الهى مشترك در تورات و انجيل به قصد روشن ساختن ميزان اتحاد و تقارب ميان اديان، به خصوص اينكه اين شريعت ها مكمل همديگر بوده اند آيات مربوط به وجوب روزه، چگونگى قصاص و پرهيز از رباخوارى نمونه اى از اين دعوت هاست.
2ـ3. دعوت به مراجعه به تورات و انجيل به هنگام حل و فصل اختلافاتى كه دامنگير اهل كتاب مى شد و توجه به مواردى كه ميان تورات و انجيل و قرآن مشترك است.
3ـ3. دعوت مردم به مراجعه به دانشمندان اهل ذكر و معرفت از اهل كتاب با هدف تبيين حقايق اسلام.
4ـ3. دعوت به پذيرش آيين اسلام و اصول آن و حرمت نهادن به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و قايل شدن به اصل ابراهيمى براى اسلام و تأكيد بر موقعيت ممتاز ابراهيم(عليه السلام) در آئين محمد(صلى الله عليه وآله) با توجه به اينكه ابراهيم پدر پيامبران بنى اسرائيل و فرستاده اى است كه آئين هاى آسمانى به او منتهى مى گردد.
بر اين پايه تأكيد مى شود كه نام «اسلام» از طرف ابراهيم(عليه السلام) است و او خود، مسلمان ]تسليم محض خدا[ و حنيف است و يهودى و نصرانى نيست.
5ـ3. فراخوانى اهل كتاب بر پذيرش رسالت حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) به واسطه تأكيد بر بشارت هايى كه پيامبران و كتاب هاى آسمانى پيشين داشته است قرآن كريم بارها متذكر اين حقيقت شده است. يكى از اين موارد، در سوره اعراف و در سياق گفتگو راجع به موسى است و مورد ديگر در سوره صف جاى دارد.
اين فرايند در سه رهيافت قابل بررسى است
1. اصولى كه قرآن براى وحدت در جامعه اسلامى پايه ريزى كرده است; 2. ابزارهايى كه قرآن به منظور تضمين بقاى اين بنيان الهى، تحقق، پايدارى و مراقبت از آن به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)و آدميان معرفى كرده است; 3. پى آمدها و آثار تحقق وحدت در جامعه اسلامى.
اصول وحدت اسلامى
اصل اول: يكتاپرستى
اين اصل در اشكال مختلف تصوير مى شود:
الف: صحنه اتحاد همگان از رهگذر چنگ زدن به ريسمان خداوند: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از خدا آن گونه كه حقّ پروا كردن از اوست پروا كنيد، و نميريد مگر در حالى كه تسليم ]فرمان او[ باشيد. و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد، و نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد، آن گاه كه دشمن يكديگر بوديد، پس ميان دل هاى شما الفت انداخت و در سايه نعمت او با هم برادر شديد; و بر لب گودالى از آتش بوديد، پس شما را از آن رهانيد. اين گونه، خدا آيات خود را براى شما بيان مى كند، باشد كه هدايت يابيد.»
ب: صحنه پديدار شدن انس و الفت ميان قلبها و همدلى بواسطه عامل غيبى: «و اگر بخواهند ]با پيشنهاد صلح [تو را فريب دهند، خدا براى تو بس است. اوست كه تو را به يارى خود و به وسيله مؤمنان تأييد كرد. و ميان دل هايشان الفت انداخت، كه اگر همه آنچه در زمين است خرج مى كردى، نمى توانستى ميان دل هايشان الفت برقرار كنى، ولى خدا ميانشان الفت برقرار كرد. به راستى او عزّتمند و حكيم است.»
اصل دوم: پيروى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)
اهميت مسأله برخاسته از مجموعه اى از عوامل و اصول اعتقادى و اخلاقى و مصالح سياسى و اجتماعى است كه به پاره اى از آن ها بصورت گذرا اشاره مى شود:
الف: حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) مقام تبليغ رسالت را بر عهده دارد و سخنان او ناشى از منشأ وحيانى است: «و از روى هوس سخن نمى گويد. اين ]قرآن[ جز وحيى كه به او مى شود نيست.» ، «هر كس اطاعت پيامبر كند، در حقيقت اطاعت خدا كرده است; و هر كس روى بگرداند، ]تو مسئول نيستى، و [تو را به عنوان نگهبان آنان نفرستاده ايم.»
ب: رسول كسى است كه در عين دارا بودن مقام نبوت و تبليغ، مسئوليت امامت جامعه را نيز بر عهده دارد.
معناى چنين سخنى آن است كه اطاعت از رسول در واقع، از يك جنبه، نشانه پايبندى به حاكميت سياسى اسلامى و گوياى اهميت نقشى است كه قرآن و اسلام براى اين حاكميت در جامعه قايل است. «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، خدا را اطاعت كنيد و از اين پيامبر و كسانى از خودتان كه متولّيان امر شما هستند فرمان بريد; و اگر در چيزى با يكديگر اختلاف پيدا كرديد، اگر به خدا و روز واپسين ايمان داريد، آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد كه اين بهتر و سرانجامش نيكوتر است. آيا نظر نيفكنده اى به كسانى كه مى پندارند به آنچه به سوى تو و آنچه پيش از تو نازل شده است ايمان آورده اند، ولى مى خواهند داورى ميان خود را نزد طاغوت ببرند، در حالى كه قطعاً فرمان يافته اند كه به آن كفر بورزند؟ و شيطان مى خواهد آنان را به گمراهى دورى بيفكند...»
زمينه هاى اطاعت از «رسول» بسيار گسترده و متعدد است و مصالح اجتماعى عمومى، خواسته هاى فردى خاص، مسائل روزمره آنى و انواع موضوعات دائم و پايدار را در بر دارد. همچنين تأثير طبع; نظرات و اجتهادات مختلف، رسوب هاى اعتقادى فكرى اخلاقى و فشارهاى اجتماعى و اقتصادى را در اين پيروى و اطاعت، نبايد از نظر دور داشت. يكى از مهم ترين آثار اطاعت از خدا و رسول، برچيده شدن نزاع و اختلاف و تحقق وحدت در ميان مسلمانان است.«و خدا و پيامبرش را فرمان بريد و با هم نزاع نكنيد كه سست شويد و قدرت شما از بين برود، و صبر كنيد كه خدا با صابران است.»
اصل سوم: حفظ روابط عاطفى ميان رهبرى و مردم
يكى از پايه هاى مهم وحدت اسلامى، حفظ موقعيت ممتاز رهبرى دينى در جامعه است در اين عرصه و حوزه قانونمند، وحدت اسلامى شكوفا مى شود. مبدل كردن حالت هاى خشك و بى روح، به پيوندهاى پرطراوت روحى و معنوى و عاطفى كه دوستى و مودت و احساسات پاك انسانى در آن موج زند بر عهده رهبرى اسلامى است بدينسان رهبرى، نقش عظيمى را در حفظ و استمرار بقاى وحدت اسلامى ايفا مى كند. «پس به سبب رحمتى كه از جانب خداست با آنان نرمخوى شده اى، و اگر درشتخوى و سنگدل بودى از گِرد تو پراكنده مى شدند. پس از آنان درگذر، و برايشان آمرزش بخواه، و در كار ]اداره جامعه [با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكّل كن، كه خدا توكّل كنندگان را دوست مى دارد.» ، «همانا براى شما پيامبرى از خودتان آمده است كه رنج بردن شما بر او دشوار است و بر هدايت شما حريص و نسبت به مؤمنان بسيار دلسوز و مهربان است.»
اصل چهارم: اخوّت دينى
اخوت دينى از ديدگاه قرآن، زمينه شكوفايى وحدت اسلامى است و به آن نمود اجتماعى و ارزش انسانى مى بخشد وحدت ميان اشياء، نيازمند چارچوبى واحد است كه آنها را در كنار هم گرد آورد. خون، نژاد، زبان، مليت، جغرافيا، زمين، خاك، مصالح و منافع، ارزش ها و آرمان هاى انسانى، ديدگاه قرآن در اين زمينه ها، همه بر اين مبنا استوار است كه بشريت از اصلى واحد برخوردار است. «اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم، و شما را شعبه شعبه و قبيله قبيله قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد. بى ترديد گرامى ترينِ شما نزد خدا با تقواترينِ شماست. به يقين، خدا دانا و آگاه است.» ، «جز اين نيست كه مؤمنان با هم برادرند، پس ميان برادرانتان سازش دهيد و از خدا پروا بداريد، باشد كه مورد رحمت قرار گيريد.»
اصل پنجم: موازين اخلاقى
محتواى كلى تعاليم اسلامى، محتوايى اخلاقى است، فلسفه قيام رسول اكرم به تتميم مكارم اخلاق تفسير شده است موازين اخلاقى داراى شاخصه هايى چون وفادارى در عهد و پيمان ، اجراى عدالت ، ترويج فضيلت ها و...است كه هر يك در سنگ بناى خيمه وحدت اسلامى سهم قابل توجهى دارند:
ابزارهاى تحقق وحدت اسلامى
مجموعه ابزارهايى كه قرآن كريم در مقام تحقق بخشيدن به وحدت و وفاق عمومى در ميان آحاد جامعه انسانى و اسلامى از آن سخن گفته اختصارً به شرح زير است:
دعوت و تبليغ با شيوه حكمت و موعظه حسنه ; صلح و آشتى و تلاش هاى خيرخواهانه ; گذشت و بخشايش; ايستادگى در برابر دشمنى و تجاوز ; تكيه بر علم و دانش در مواجهه با حوادث.
اميد است در سايه دستورهاى سازنده دين اسلام و رهنمودهاى رهبر معظم انقلاب جلوه هاى حقيقى اتحاد و همبستگى آحاد در جامعه را شاهد باشيم.
1. «و هنگامى كه ]از نزد تو [برمى گردد، مى كوشد كه در زمين فساد كند و كشت و نسل را نابود سازد، و خدا فساد را دوست نمى دارد.»(بقره/ 205)
2. بقره/ 213.
3 . يونس/ 19.
4 . مائده/ 27 ـ 30.
5 . (هود/ 118 و 119)
6 . عنكبوت/ 2.
7 . ملك/ 2.
8 . «و ]ياد كن[ وقتى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمين جانشينى قرار خواهم داد. گفتند: آيا در آن كسى را قرار مى دهى كه در آن فساد كند و خون ها بريزد، در حالى كه ما همراه با ستايش تو، تو را تسبيح مى كنيم و به تقديس تو مى پردازيم؟ گفت: البته من چيزى مى دانم كه شما نمى دانيد.»(بقره/ 30)
9 . بقره/ 213، آل عمران/ 19، نحل/ 63 و 64، شورى/ 7 و
8. 10 . نساء/ 17; آل عمران/
135. 11 . «پس او را تكذيب كردند; آن گاه وى را با كسانى كه در كشتى همراه او بودند نجات داديم، و آنان را جانشين ]ديگران[ ساختيم، و كسانى را كه نشانه هاى ما را تكذيب كردند غرق نموديم. پس بنگر كه فرجام هشدار داده شدگان چگونه بود.» (يونس/ 73)، (هود/ 101 و 102)
12 . «بى ترديد، خدا اين ]گناه [را كه به او شرك ورزيده شود نمى آمرزد، و جز آن را براى هر كه بخواهد مى آمرزد. و هر كس به خداشرك ورزد، افترا و گناهى بزرگ مرتكب شده است.»(نساء/ 48)، (ممتحنه/ 4; توبه/ 23; حج/ 39 و 40)
13 . به علت طولانى شدن مقاله، از ذكر آيات و ترجمه آنها خوددارى شده و فقط به شماره سوره و آيه اكتفا مى شود. 14 . قرآن كريم، ر.ك به آياتى كه آنها با «لقد ارسلنا رسلنا» و مانند آن شروع شده است.
15 . مائده/ 45 و نساء/ 161.
16 . آل عمران/ 93 ; مائده/ 43، 44، 47 و 48.
17 . «و بى گمان، مردم «ايكه» (قوم شعيب) ستمكار بودند.»(حج/ 78)، (آل عمران/ 65 ـ 67)
18 . اعراف/ 156 ـ 159.
19 . صف/ 6.
20 . آل عمران/ 102 و 103.
21 . نجم/ 3 و
4. 22 . نساء/ 80.
23 . نساء/ 59 ـ 65 ; نور/ 47 ـ
54. 24 . انفال/
46. 25 . آل عمران/ 159.
26 . توبه/ 128. و نيز اعراف/ 199; نساء/ 64; نور/ 62.
27 . حجرات/
13. 28 . حجرات/ 10.
29 . انى بعثت لاتمم مكارم الاخلاق.
30 . نحل/ 90 ـ 94 ; انعام/ 152 و 153.
31 . نساء/ 58 و 135.
32 . مائده/ 48 ; انبياء/ 73.
33 . نحل/ 125 ; فصلت/ 34 ; اسراء/ 53.
34 . انفال/ 1; نساء/ 35 و 128 ; حجرات/ 9 و 10.
35 . شورى/ 40 ـ 43. و نيز بقره/ 237.
36 . حج/ 39 و 40 ; بقره/ 190 ـ 194.
37 . حجرات/ 6 و 12 ; اسراء/ 36 ; نحل/ 43.